بازخوانی سخنان استاد آواز ایران علیرضا افتخاری
به گزارش جهان نیوز علیرضا افتخاری استاد آواز ایران چندی پیش در برابر موضعگیریهای شجریان در برابر نظام صراحتا گفته بود : تو هرچه داری از انقلاب است
علیرضا افتخاری؛ خواننده پرآوازه کشورمان با تکذیب شایعه خروجش از ایران، گفت: من با این انقلاب و مردم، علیرضا افتخاری شدم و هرگز به آنها پشت نخواهم کرد. تمام وجود و زندگیام مال مردم است و هرگز این گوهر ارزشمند را با چیز دیگری عوض نمیکنم.
من با این انقلاب، لطف مردم و عنایت خداوند، به چنین جایگاهی رسیدهام
افتخاری همچنین گفت: کسانی که هر روز اخبار کذبی درباره من و خروجم از کشور منتشر میکنند یا حسودند یا به اجانب تعلق خاطر دارند. اگر قرار بود وطنم را ترک کنم، چرا در شرایط فعلی این کار را کنم؟ اکنون به واسطه این انقلاب، لطف مردم و عنایت خداوند، به چنین جایگاهی رسیدهام و هرگز این توفیق الهی را با چیز دیگری عوض نمیکنم.
مثل برخی نیستم که به مردم پشت کرد
افتخاری تاکیدکرد: من در این آب و خاک رشد کرده و بالنده شدهام و به عشق این مردم کار میکنم. من مانند کسانی نیستم که با این انقلاب در دلهای مردم جاگرفتند و بعد به آنها پشت کردند. هنرمند هرچه دارد از مردم است و نباید وقتی به شهرتی رسید فراموش کند که از کجا به اینجا رسیده و خاستگاهش کجاست.
کسی حق ندارد بگوید اثر من از رسانه ملی پخش نشود
افتخاری با بیان اینکه هنرمند باید هنرش در اختیار و متعلق به مردم باشد، عنوان کرد: کسی حق ندارد بگوید اثر من از رسانه ملی پخش نشود. اگر کسی مایل به پخش اثرش نیست، خودش در یکی از شبکههای تلویزیون رو در رو به مردم بگوید که دوست ندارد اثرش را مردم بشنوند. البته این یک شرط هم دارد و اینکه مدعی، آن چه در این 30 سال به واسطه انقلاب و مردم به دست آورده، به آنها پس دهد.
تمام رفتارهایی که این روزها با من میشود، از سر حسادت است
این هنرمند بیحاشیه که در چند ماه اخیر و به واسطه در آغوش گرفتن رئیسجمهور، مورد انتقاد و فشار برخی محافل و رسانههای بیگانه قرار گرفته، چند روز پیش هم در گفت و گویی عنوان کرد: به خوبی متوجه هستم که تمام رفتارهایی که این روزها با من میشود، از سر حسادت است.
وی افزود: من همانند این مردم خوب همیشه سعی کردم لباس ادب را بر تن کنم تا کسی عیب مرا نبیند. در دگرگونیهای روزگار، شخصیت آدمها شناخته میشود و این رفتارها از ناحیه کسانی هدایت میشود که نسبت به هنر حسادت میورزند و توان تحمل آن را ندارند.
با بیگانه همداستان نشد
روز گذشته در سایت شخصی استادافتخاری یادداشتی درباره این خواننده منتشر شد که حدیثنفس وی است. این یادداشت تاکید چندبارهای است بر علاقه افتخاری به مردم و وطنش و عدم همراهی با بیگانگان.
در بخش پایانی این یادداشت آمده است: او حرمت خانه پدری را داشت و از کاستیهای آن شکایت به همسایه بیگانه نبرد. با ایستادگی پراصرارش آگاهانه و همهوقت چون تجسم یکپارچه امید، برای مردمش خواند و خواند، گویی میخواست خود را تمام کند. همچو نای شبگیر رازش را بیهراس از گوش دریوزهگر حاسدان بیتوقع به شب بازمیخواند آنگونه که فریادش در جستوجوی مهتاب بر سنگینای شب لطمهای نبود. بر پرکاریاش خردهگرفتند؛ میگفت باید بروم پیکارم وکار او فقط خواندن بود و خواندن یعنی همان رسالتی که برایش پرداخته شده بود. میگفت آمدهام تا خودم را تمام کنم؛ بگذار هرچه میخواهند بگویند. همیشه ایام خود را مدیون دلیرمردان این سرزمین میدانست و برای شان میخواند. بیشتر عمل میکرد و خدمتگزاران میهنش را دوست داشت. با بیگانه همداستان نشد، چوب حراج به حرمت خانه اجدادی نزد و بر سر حیثیت ایرانیاش معامله نکرد. تزویر بیگانه را میشناخت، همانها که سالیان دور و دیر با زیباترین یاسهای سرزمینش به زبان داس سخن گفته بودند. میگفت ما باید بر داشتههای خود ببالیم نه بر رؤیای سرابی که بیگانه به تزویر برای ما ساخته است.
برگرفته از وبلاگ علیرضا افتخاری در مورخ 11/7/1389